ابوذر بیوکافی

امشب چه خبره تو مدینه

ابوذر بیوکافی

اون دل که دل نیست

ابوذر بیوکافی

گوهر اهل ولا، عشق حسین است و بس

ابوذر بیوکافی

وقتی بنای خلقت ما را خدا گذاشت

ابوذر بیوکافی

ماه روشنی بخش تو آسمون حسین

ابوذر بیوکافی

اون دل که دل نیست

ابوذر بیوکافی

ماه روشنی بخش تو آسمون حسین

ابوذر بیوکافی

حاجت حاجتمندا رو یجوری خودت روا کن

ابوذر بیوکافی

تو گل معراجی

ابوذر بیوکافی

به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت

ابوذر بیوکافی

دختر سوره‌ی کوثره

ابوذر بیوکافی

کار بشر نیست درک مقامش

ابوذر بیوکافی

بهترین خواهر دنیا زینب

ابوذر بیوکافی

یک سال و نیمه که ، هر جایی که میشد

ابوذر بیوکافی

یک‌سال‌ونیم مانده غم‌ت در گلوی من

ابوذر بیوکافی

نمی‌توان به تو شرح شکایت بلای هجران کرد

ابوذر بیوکافی

دعای فرج

ابوذر بیوکافی

علی الاعلا، مولانا علی

ابوذر بیوکافی

انفاق و هم راکعون؛ حیدر

ابوذر بیوکافی

سجده به خاک تو می‌کنه

ابوذر بیوکافی