حیدر خمسه

ماجرای شهید مدافع حرمی که شهادتش را از حضرت زینب(س) گرفت

حیدر خمسه

ما بزرگامون خرجی خونشون رو خرج روضه میکردن

حیدر خمسه

حسین بهتر که پسرانم رفتند و سیلی خوردن مادرشان را ندیدن

حیدر خمسه

داداش اذن جنگ پسرانم را بده من جا نمیزنم

حیدر خمسه

ماجرای حاج مرزوق که از کربلا آمد ایران و ایران دفن شد

حیدر خمسه

در به درت شدم حسین جان

حیدر خمسه

بابایی مثل مادرت رد پا به تن دارد

حیدر خمسه

دخترت خیلی گرفتار شده

حیدر خمسه

عمه کنیز یعنی چی؟

حیدر خمسه

از بس مشت خورده ام از دست زجر افتاده دندانم

حیدر خمسه

زن غسال این بچه مریض نیست و اینا کبودیه و تاول هست

حیدر خمسه

خانه زاد این خانه هستیم

حیدر خمسه

امروز میان و تو و حر تا صحبتی از مادرم افتاد دلم ریخت

حیدر خمسه

اینجا همان جایی هست که سرها از بدن ها جدا میشود

حیدر خمسه

وقت برپایی حرم شده است

حیدر خمسه

ممنون که آمدی و آقای ما شدی

حیدر خمسه

آقا لباس رزمم را مادرم تنم کرده، ما همه فدای تو هستیم

حیدر خمسه

ما یادمان که نیست ولی حسین با درد قربت تو آشنا شدیم

حیدر خمسه

میگم به چشم ترم کوفه میا حسین (ع)

حیدر خمسه

دست مرا بستند و موی مرا میسوزاندند

حیدر خمسه