منکر فضائلت هستند با بنیامیه همدستاند همه جا باز تو شهر اما حرم رقیه رو بستند اون همه روضه رو فراموش کردن به حرف زجر و حرمله گوش کردن چراغای گنبد خاموش کردن خیال کن الان تو بازاری به حرم سه ساله نزدیکی چشم علمدار حرم روشن رقیه مونده توی تاریکی باز رقیه به اسارت رفت وای وای پرچم حرم به غارت رفت وای وای چجوری بیام حرم با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه نگفته داری وای سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده ای نوه مادر قد خمیده گنبدتم مثل موهات سفیده