تو سلیمانیو سلطان جهان بودیم ما
هم به تو نزدیک هم از چشم تو دوریم ما
ذره ای ناچیز بین کهکشان ظلمتیم
دربدر دنبال خورشیدیم بی نوریم ما
البلا لالبلا پس دل به دریا میزنیم
هرگز از طوفان نمیترسیم پرشوریم ما
پا ولایت زنده ی جاووید و به عشق علی
مردگانی تا قیامت در دل گوریم ما
چه میکشد آن پرنده ای که در آسمانت رها نگرد
در این حرم آشیان نگیردبه گرد صحن شما نگردد
رفیق کهنه شرابمام کن بساز دائم خرابمان کن
دعا کن مستجابمان کن که بی توحاجت روا نگردد
نباشد عشقت اگر چه در دل چگونه سالک رسد به منزل
چگونه کشتی رسد به ساحل اگر علی ناخدا نگردد