سر فدای ِ یار ِ ، راه ادامه داره 
میخوام سر به تنم نباشه اما 
نبینم حرمت تو جنگ اسیره 
هنوز دست از سرش بر نمیدارن 
الهی نوکرت واسش بمیره 
.
الهی بمیرم که بهد ِ هزار چارصد سالم آرامش نداره
اشاره کنی بی بی کیه که مثل محسن سرشو هدیه نیاره 
دل بی قراره 
.
 حالا بگو چی دیدی که دم آخری مثل ِ یه شیری پیش دشمن
فاطمه اومد حتما که سرتو بزاره دم آخری رو دامن 
جون اباعبدالله مگه تنهات میزاره فاطمه اصلا ، ابدا
.
سر فدای ِ یار ِ ، راه ادامه داره 
.
پسرت تو خونه آروم نمیشه 
یه خواب راحتم نداره چند شب 
.
همسرت میگه محسنم شهید شد 
فدایی  کاشیه حریم زینب 
.
از عشقت به خانوم جان مثل خودش اسیر شدی دوتا دستاتو بستن 
الهی بمیرم که مثل ِ حضرت زهرا پهلوتو شکستن 
.
دستاتو بستن مثِ اباعبدالله تورو غریب گیر آوردن تو معرکه عزیزم
تو سوریه جا مونده همه دار و ندار و زندگیمو همه چیزم 
میری پیش ثارالله برو پشت سرت یه کاسه آب واست میریزم 
.
سر فدای ِ یار ِ ، راه ادامه داره 
.
از عشق تو باید به گمنامی نباید امید داشته باشم برگردی پیشم
بین سینه زدن یه عکسی داری با دیدن همون دیونه میشم 
.
آخرشم از هیئت اونقده زار زدی که تو چشم ِ رقیه رفتی 
سه ساله غریبت بود همین مجلسی که از بچگی با گریه رفتی 
.
گفتی فداشم بعدش ، میفهمید چرا گفتم رهبرو تنها نزارید 
وقتی بدنم اومد بالا سرم فقط روضه ی زینبو بزارید 
یه زیارت عاشورا با یه تربت کربلا برای من بیارید