گرچه همیشه رازم ، پیش تو برملا بود
نَشکَن دل کسی که ، کارش خدا خدا بود
 
شرمنده ام به قرآن ، خیلی خراب کردم
ویرانهی دل من ، یک روز خوشنما بود
 
ظرفِ پُر از تَرَک را ، نقداً خودت خریدی
قلب شکستهی من ، با اینکه بی بها بود
 
دست از تو تا کشیدم ، دنیا کِشیده ام زد
عاشق بدون معشوق ، سهمش فقط بلا بود
 
تا گوشه ای نشستم ، پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل ، در کُنج انزوا بود
 
حتّی نگفته ای کیست ، من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه ،بی چون و بی چرا بود
 
چادر نماز زهرا ، مصداق یا مُجیر است
در اوج بی پناهی، مادر پناه ما بود
 
آب و غذای ما را ، شخصِ حسن رسانده
رزق از کریم خوردن ، خوشبختی گدا بود
 
بیچاره ام..،به حَقِّ ، حیدر الهی العفو
مُهر قبولی من ، در دستِ مرتضی بود
 
قیمت گرفت تربت ، تا خاکی از نجف شد
ایوان طلای حیدر ، اعجاز کیمیا بود
 
نوکر دلش گرفته ، دلتنگی اش حسین است
ای کاش روزیِ ما ، امسال کربلا بود
 
افطارِ تشنهلبها ، اشک است ، اشک روضه
یاد همان لبی که ، پامالِ چکمه ها بود
▪️
کهنهحصیرِ دِه هم ، جمعش نکرد آخر...
آن جسمِ قطعه قطعه ، از بس جدا جدا بود