قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است
 
 واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
 هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
 قصهی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
 با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت
 
 روضهی منظوم در ، کرببلا زینب است
 
 اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
 کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
 در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
 تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود
 
 همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است
 
 در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
 حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
 با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
 ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست
 
 دغدغهی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است