خواهشا اشک دم مشک مرا قطع نکن
چشم من کاش که از روضه تو تَر برود 
بی پناهم من سرخورده 
پناهم زهراست
طفل آزرده فقط خانه ی مادر برود
یُمَّه یُمَّه یُمَّه
چاره ی این همه بیچارگیم کرب و بلاست
چاره ی این همه آوارگیم کرب و بلاست 
پیش ارباب غم از خاطر نوکر برود 
حسین حسین 
 مولای جان آن کشته ی لب تشنه ی بی سر برگرد 
قبل از آنکه ....عمر به آخر برود 
یا مولای یا صاحب الزمان
یُمَّه یُمَّه یُمَّه