هم گریه ای و آب وضوی مکرری 
هم کوثری و جام و سبوی معطری 
باید تو را بجویمت ای عشق اهل بیت 
در امتداد پیچش گیسوی دلبری 
بر خاک سجده میکنم و مست میشوم 
وقتی که باز میشود از آسمان دری 
بس که خراب باده شدم بین میکده 
پایم نمیکشد بروم جای دیگری 
دلداده و اسیرم و باب الجوادی ام 
اهل همین محله و مهمان هادى ام
ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید 
دردانه ی سمانه و نور سما رسید
نامش علی کنیه ی او هم ابوالحسن 
نطقش پیمبری که به وحی خدا رسید 
خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت