من گرفتار توام بنده ی دربار توام
 یار منی یار منی یار منی نوکر سربار توام 
ای یار ای یار ای یار ای ابا عبدالله
بر چشمم پا بگذار ای ابا عبدالله 
فقیر و خسته به درگاهت  آمدم رحمی 
که جز ولای تو ام  نیست هیچ دست آویز 
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی نوکر از میان برخیز 
صنما کفن پوش توام صنما بلا نوش توام 
صنما صنما صنما مست شش گوش تو ام