عاشقى اگه بلد باشى ، میدونى 
وقتشه همین الان پاشى 
دستتو بذارى رو سینه مودب 
از همین فاصله با جون و دل امشب
 
برى وایسى زیر نور ماه ، سلام بدى به ابى عبدالله 
 
بخت در خونتو زد ، حسین اومد
 
بیار بالا دستاتو هلهله کن 
همه ى ما رو میبینه حوصله کن 
بگو صنم با من دل یک دله کن
 
ای جان من حسین جانان من حسین 
…….
بى خودى پریشون احوالى ، بى خیال 
وقتشه که آخر سالى 
دست خالى بیاى و پر بشه دستات 
یه زیارت نامه هم داشته باش همرات 
 
شاید بری حرم همین ماه ، سلام بدی به ابی عبدالله 
 
گوشه ی تقویم عشقت، یه جا بنویس 
امشب اقایی میاد که ، رودستش نیس 
 
بریز بپاشه وقت گداییه 
نمیپرسه کی اومده کجاییه 
هر کی بگه حسین کربلاییه …
 
ای جان من حسین جانان من حسین