و خاکساری این عشق آسمانم کرد
چقدر ناب و زهیرانه امتحانم کرد
 
همه به نان و نوایی رسیده اند از او
رسید تا به من انگار لنگ نانم کرد
 
از آن جهت که نشان لیاقتم بدهد
میان همهمه ها سخت بی نشانم کرد
 
دلم ز روضه ی اصغر کشید تیر و سپس
شکست بغض گلوگیر و قد کمانم کرد
 
به جز حسین هرآن کس رفیق شد با من
مرا زمین زد و یک عمر نردبانم کرد
 
کمی گذشته ی خود را مرور کردم،آه
چقدر روضه ی ارباب مهربانم کرد
 
زدم به نام جوانش جوانی خود را
ازآن به بعد خودش عاشق اذانم کرد